روانشناسی: خجالتی و کم حرفم؛ اصلا هم شوخ و جذاب نیستم" کمکم کنین.
ناشناس ( تحصیلات : راهنمایی ، 13 ساله )
سلام
من 13سالمه خیلی خجالتی و کم حرفم
اصلا شوخی بلد نیستم احساس میکنم دیگه به هیچ دردی نمیخورم خیلی آدم بی مصرفی ام خواهر و برادر هم ندارم این که من همیشه سوال میکنم و میگین نیاز به مشاوره فردی دارم
من خجالت میکشم این اجتماعی نبودنم و به مامانم از زبون خودم بگم هر چند که میدونم مامانم خودش از اخلاق و رفتار من فهمیده و حرفای همسایه ها و دوستاش و همکارانش و بقیه که دخترت معاشرتی نیست و بی احساس و خجالتی و.... من خسته شدم از این همه حرف و فکر میکنم بزرگترین مشکل من اینه که خجالتی و کم حرفم و همینم باعث میشه یا حرفی برای گفتن نداشته باشم یا اگه حرفی دارم خجالت میکشم بزنم
البته هرچی هم در موردی بگن حق دارن من واقعا بی احساسم چون اگه یک بچه از گریه کردن بخواد بمیره من یک کلمه هم با هاشمی حرف نمیزنم هم خجالت هم اینکه نمیدونم واقعا چی بگم بهش با نوزاد ها چجوری بازی کنم با بچه ها چجوری بازی کنم و حرف بزنم دوست بشم
اعصابم از دست خودم بهم ریخته حس خیلی بدی دارم
خجالت میکشم از مامانم کمک بخوام مامانم سر و زبون داره اما نمیدونم چرا من اینجوری شدم .
امروز جشن تولد همسایمون برای دختر 8سالش تولد گرفت مامانم هم کار داشت نتونست بیاد من مجبور بودم تنها برم خیلی برام سخت بود خیلی کنار یکی دیگه از همسایه هامون نشسته بودم و سخت تر از همه این که همون کناریم همسایمون یه نوزاد کوچک داشت و همش گریه میکرد اونم اعصابش خورد بود با خودم گفتم این جور موقع ها همه بچه رو ازش میگیرن و آروم میکنن من حتی این کارم بلد نیستم اصلا بی محبت تر از من تو دنیا وجود نداره
من بچه ها رو خیلی دوست دارم و آرزو مه که خواهر و برادر داشته باشم ولی بلد نیستم بهشون نشون بدم که دوستشون دارم و به بچه ها محبت کنم اصلااااا باید چی بگم؟؟؟؟؟؟خیلی حالم بده خیلللللللللیییییی😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭یعنی نمیشه بدون مشاوره فردی منم مثل بقیه بشم و خواهش میکنم به این سوالم که با بچه ها و نوزاد ها هم چجوری بازی کنم و بهم بگین کمکم کنین حالم خیلی بده آنقدر که حد نداره............
مشاور (خانم عقیقی)
ممنون از اینکه مشکل تان را با ما در میان گذاشتید.
اول از همه اینکه چرا بدون مشاوره فردی می خواهید جواب بگیرید. مگر مشاوره چه ایرادی دارد. اتفاقا حضور شما نزد یک مشاور می تواند بسیار برایتان مفید باشد. مشاور می تواند با گفت و گوی متقابل به شما کمک کند.
اما حالا که از ما کمک خواسته اید حتما پاسخگو خواهیم بود. خجالتی بودن شما یک حالتی است که بیشتر به افکار فرد بر می گردد. وقتی در یک جمعی قرار میگیرید یکسری افکاری به ذهن شما می آید که باعث میشود حرف نزنید و نظر خود را نگویید. سعی کنید این افکار را شناسایی کنید. مثلا وقتی می خواهید در مورد یک مسئله ای نظر خود را بگویید این فکر به سراغتان می آید که اگر این حرف را بزنم اشتباه خواهد بود، یا دیگران حرف مرا قبول نخواهند کرد. این فکر ها جلو صحبت کردن شما را میگیرد. خیلی وقت ها این افکار خیلی ناهشیار است یعنی شما مستقیما متوجه ان نمیشوید بلکه روی رفتار شما یعنی همان حرف نزدن اثر می گذارد. به شما توصیه می کنم در درجه اول سعی کنید این فکر ها را شناسایی کنید. ممکن است این فرایند طولانی شود در عوض خیلی ریشه ای و عمیق به علت خجالتی بودن خودتان پی می برید و انها را رفع می کنید. ان موقع دیگر می توانید جلو افکار خودتان را بگیرد. خیلی وقت ها این فکر ها به خاطر اتفاقاتی که در گذشته برای ما افتاده در ذهن ما ثبت میشود مثلا یک بار در کودکی ما را به خاطر یک حرف اشتباهی که در جمع زده ایم مسخره کرده اند و الان این باور در ذهن ما ثبت شده که اگر حرف بزنیم ما را مسخره خواهند کرد. شما این باور را دارید اما خودتان هم از آن آگاهی ندارید. این تکلیف را انجام دهید. وقتی در جمعی قرار میگیرد و باید حرفی بزنید ولی چیزی مانع شما میشود یعنی خجالت می کشید سریع به ذهن خودتان مراجعه کنید ببیینید چرا این حرف را نمیزنید به نظرتان چه اتفاقی می افتند که حرف نمیزنید. وقتی جواب را پیدا کردید در مقابلش جوابی قرار دهنید مثلا می گویید مرا مسخره خواهند کرد بعد زمانی را به یاد بیاورید که حرف خود را زده اید و کسی هم شما را مسخره نکرده است نه صرفا در جع مثلا با مادرتان یا با دوست صمیمی تان. جمع هیچ تفاوتی ندارد با زمانی که با یک دوست هستید. این کار به تمرین خودتان احتیاج دارد اگر واقعا در پی این هستید که از خجالتی بودن فرار کنید سعی کنید در زمان های مختلف فکر خودتان را شناسایی کنید و انها را یادداشت کنید. حتی می توانید در مکاتبات بعدی با ما افکارتان را به ما بگویید تا جواب صحیحی به شما بدهیم. اما به طور کلی بدانید افکار ما زندگی ما را می سازند. چیزی که هیچ کس از ان خبر ندارد و فقط مال خودمان است. خیلی وقت ها با تغییر فکر زندگی فرد تغییر می کند. مثلا شما در مقابل یک دختر 13 ساله نا شناس قرار میگیرد او که نمی داند در فکر شما چه می گذرد رفتار های شما به او نشان می دهد که شما چگونه هستید پس سعی کنید همان لحظه فکر مثبت به ذهن خود بیاورید مثلا این فکر که حرفی که الان می خواهید بزنید خیلی برای او مفید است و او از حرف و نظر شما خیلی استفاده خواهد کرد. پس فکر خود را در مورد خودتان تغییر دهید. و به توانایی خودتان اعتماد کنید. اعتماد به اینکه حرف هایی که در ذهن شماست خیلی مفید است و خیلی ها می توانند از ان استفاده کنند. بدانید که خداوند به هر کسی توانایی داده و خیلی ها خیلی از توانایی های شما را ندارند پس نیاز است تا در جریان تعاملات و گفت و گو ها خیلی ها از توانایی های شما استفاده کنند. اگر شما در جمع حرف نزنید خیلی ها شما را نخواهند شناخت و توانایی ها و نکات مثبت شما برای دیگران ظاهر نخواهد شد. سعی کن در برخورد با افراد جدید محکم باشی چون انها نمی دانند که شما خجالتی هستید. رفتار شما این را به انها خواهد فهماند پس محکم باشید. در کنار کار بر روی اعتماد به نفس و افکار و باور هایتان سعی کنید رفتارتان را یک قدم یک قدم تغییر دهید. در مرحله اول سرتان را بالا بگیرید. به انها سلام کنید. و لبخند بزنید. کلا با لبخند وارد شدن به جایی و با لبخند سلام کردن گام بسیار مهم و اولیه برای رهایی از خجالتی بودن محسوب میشود. لبخند چهره را جذاب تر می کند و خجالتی بودن شما را محو می کند. اگر می خواهید حرفی برای گفتن داشته باشید از خودتان حرف بزنید. مثلا در برخورد با یک دختر همسن و سال خود در مورد درس هایتان، مدرسه معلم ها و غیره صحبت کنید. مطمئنا با شروع یک جمله حرف برای گفتن پیدا می شود و شما کم کم ادامه می دهید. این را بدانید خیلی ها دوست ادارند که شما با انها حرف بزنید. شخصیت هر فردی از طرف افراد خاصی مورد پسند قرار میگیرد و آنها دوست دارند که ان طرف با انها حرف بزند بخصوصو در هم سن و سال ها. پس سعی کنید با یک جمله کوتاه در مورد خودتان حرف زدن را شروع کنید. در صحبت کردن با نوزادان هم همین طور به آنها سلام کنید و اسمش را بپرسید. فکر کنید که ان نوزاد چقدر شما را دوست دارد و می خواهد که شما با او حرف بزنید. و برای اینکه ثابت کنید با احساس هستید در مرحله اول با ظاهر خود نشان دهید که چقدر از یک اتفاق ناراحت یا خوشحال هستید و در مراحل بعد در کلام ان را نشان دهید. به صورت کلی بدانید که همه افراد از همان اول معاشرتی نبوده اند ممکن است یکی در کودکی شرایط برایش فراهم بوده و معاشرتی شده و یکی در سن و سال شما به این نتیجه می رسد که می خواهد معاشرتی باشد و شروع می کند و موفق می شود. مهم این است که شروع کنید و در مقابل سختی هایش بایستید. نکته مهم دیگر اینکه بعضی افراد معاشرتی تر هستند این یعنی شخصیت انها خیلی معاشرتی است و نیاز به تلاش خاصی نیست و راحت وادر گفت و گو میشوند و شخصیت بعضی دیگر کمی درونگرا تر است یعنی نیازی نیست همه افراد به یک اندازه در جمع حرف بزنند. فقط این کم حرف بودن و درونگرا بودن باید تا حدی باشد که حق فرد در جایی ضایع شود و نتواند از حق خود دفاع کند. اما اگر فردی راحت بتواند حرف خود را در جایی که باید بزندو نظر خود را بگوید و بتواند وارد تعاملات مفید و سازنده بشود کافی است و نیازی نیست خود را با دیگران مقایسه کنید. هر فردی استعداد خاصی دارد. یکی خیلی معاشرتی است و در عوض یکی خیلی هنرمند است. پس در این جریان خود را هم بشناسید و در جهت شخصیت خود حرکت کنید.
موفق و مؤید باشید.
بیشتر بخوانید:
علل کمرویی و راههای مقابله با آن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}